نزدیک : قدیما اصلا شبیه الانا نبود!
همه جای دنیا اوضاع یه جور دیگه بود… شروع زمستون اتفاق سختی بود! حتی کمی ترسناک؛ واسه همینه که شب یلدا همه ساکنان زمین مراسمی داشتند! اما دلیل وجود همه این رسوم و جشن های یلدا فقط و فقط این بود. که به خودشون امید بِدَن که زمستون و شب و سرما بالاخره میره و دوباره نور و گرمای خورشید برمی گرده.
توی تهران هم شب یلدا آخرین شبی بود که مردم می تونستن میوه پیدا کنن و بعدش دیگه تا نزدیک بهار دیگه خبری از میوه تازه نبود. واسه همینه که یکی از رسم های این شب خوردن آجیل و خشکبار هستش!
از چند ماه قبل و با شروع پاییز میوه فروش ها انار و هندونه ها رو لای کاه نگه می داشتن واسه شب یلدا و توی انبار خونه ها هم مادرها میوه های دیگه رو خشک می کردن تا توی زمستون که میوه تازه نیستش میوه داشته باشن!
خلاصه که قدیما یلدا شروع یه زمستون سخت و سرد بودش…